مقاله پژوهشی
درمان فراشناختی
منا شریف نیا؛ سید موسی کافی ماسوله
دوره 2، شماره 2 ، شهریور 1404
چکیده
پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی درمان فراشناختی بر سبکهای یادگیری دانشجویان دختر با تجربه شکست عاطفی انجام شد. این پژوهش نیمهآزمایشی بود که به صورت طرح پیشآزمون-پسآزمون با گروه کنترل انجام شد. جامعۀ آماری شامل تمامی دانشجویان دختر مشغول به تحصیل دارای تجربه شکست عاطفی دانشگاه گیلان درسال تحصیلی 1401-1400 بود. نمونه پژوهش شامل 30 ...
بیشتر
پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی درمان فراشناختی بر سبکهای یادگیری دانشجویان دختر با تجربه شکست عاطفی انجام شد. این پژوهش نیمهآزمایشی بود که به صورت طرح پیشآزمون-پسآزمون با گروه کنترل انجام شد. جامعۀ آماری شامل تمامی دانشجویان دختر مشغول به تحصیل دارای تجربه شکست عاطفی دانشگاه گیلان درسال تحصیلی 1401-1400 بود. نمونه پژوهش شامل 30 دانشجو بود که به صورت تصادفی در گروه آزمایش و کنترل قرار داده شدند. ابزار جمعآوری اطلاعات شامل مقیاس ضربه عشق (LTI، راس، 1999) و پرسشنامه سبکهای تفکر (TSI، استرنبرگ و واگنر، 1992) بود. گروه آزمایش 8 جلسه درمان فراشناختی (ولز، 2013) دریافت کرد درحالیکه گروه کنترل در لیست انتظار بود. در نهایت دادهها با استفاده از تحلیل کوواریانس یک و چندمتغیری توسط نرمافزار SPSS24 مورد تحلیل قرار گرفت. یافتهها نشان داد که بین گروههای درمان فراشناختی و کنترل از لحاظ سبکهای یادگیری در مرحله پسآزمون با تعدیل نمرات پیشآزمون تفاوت معناداری وجود دارد (001/0>p). بنابراین درمان فراشناختی در موضع درمانی برای شکست عاطفی، با بهرهگیری از تکنیکهای چالش کلامی مانند چالش با فراشناختهای غیرقابل کنترل و شناسایی سطوح فعالیت و مقابله و طراحی آزمایشهایی در کاهش سبکهای یادگیری کارآمد بود؛ بنابراین این روش مداخله می-تواند در کنار سایر روشهای مداخلهای برای ارتقاء متغیرهای مذکور مورد استفاده قرار گیرد.
مقاله پژوهشی
مطالعات اثربخشی
روح الله فتح آبادی؛ سحر بدری بگه جان؛ تهمینه حسینی؛ آرزو اسماعیلی کرکوندی
دوره 2، شماره 2 ، شهریور 1404
چکیده
مادران کودکان فلج مغزی در مراقبت از کودک خود با مشکلاتی همچون اضطراب و افسردگی مواجه میشوند. به همین دلیل آنها به مداخلاتی نیاز دارند تا بتوانند نیازهای خود را در حین مراقبت از فرزند خود برطرف نمایند. هدف از پژوهش حاضر تعیین تاثیر رفتاردرمانی دیالکتیکی بر افسردگی و اضطراب مادران کودکان فلج مغزی بود. مطالعه از نوع نیمه آزمایشی با ...
بیشتر
مادران کودکان فلج مغزی در مراقبت از کودک خود با مشکلاتی همچون اضطراب و افسردگی مواجه میشوند. به همین دلیل آنها به مداخلاتی نیاز دارند تا بتوانند نیازهای خود را در حین مراقبت از فرزند خود برطرف نمایند. هدف از پژوهش حاضر تعیین تاثیر رفتاردرمانی دیالکتیکی بر افسردگی و اضطراب مادران کودکان فلج مغزی بود. مطالعه از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه مادران کودکان فلج مغزی شهر تهران در سال 1401 بود. از بین جامعه هدف 20 مادر کودک فلج مغزی دارای پرونده در موسسه خیریه خدماتی حمایتی حیات ارغوانی تهران با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس بر اساس ملاکهای ورود به عنوان حجم نمونه انتخاب و در 2 گروه آزمایش (10 نفر) و کنترل (10 نفر) به شیوه تصادفی جایدهی شدند. در ابتدا هر دو گروه توسط پرسشنامهی افسردگی بک (1967) و پرسشنامه اضطراب بک (1970) مورد ارزیابی قرار گرفتند. جلسات رفتاردرمانی دیالکتیکی در 12 جلسه 90 دقیقه ای طی 4 هفته بر روی گروه آزمایش اجرا شد. در پایان هر دو گروه مجدداً مورد ارزیابی قرار گرفتند. داده ها با استفاده از تحلیل کوورایانس مورد تحلیل قرار گرفت. یافتههای این پژوهش نشان داد که رفتاردرمانی دیالکتیکی موجب کاهش افسردگی (۰۵/0>P ) و اضطراب ((۰۵/0>P) مادران کودکان فلج مغزی شده است. با توجه به این یافتهها متخصصان میتوانند با استفاده از رفتاردرمانی دیالکتیکی در بهبود شرایط زندگی کودکان فلج مغزی و والدین آنها گامهای موثری بردارند.
مقاله پژوهشی
اتیسم
معصومه طالبی دریاسری؛ غزل سادات پورنسائی؛ میلاد سبزه آرای لنگرودی
دوره 2، شماره 2 ، شهریور 1404
چکیده
هدف از پژوهش حاضر اثربخشی قصه درمانی در بهبود مهارتهای ارتباطی کودکان مبتلا به اختلال طیف اوتیسم بود. پژوهش حاضر، از نوع پژوهش-های نیمه آزمایشی بهصورت پیش آزمون- پس آزمون با گروه آزمایش و گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل کودکان دارای اختلال طیف اوتیسم در شرق گیلان بودند که به مراکز توانبخشی شهرستان های لاهیجان، لنگرود و رودسر مراجعه ...
بیشتر
هدف از پژوهش حاضر اثربخشی قصه درمانی در بهبود مهارتهای ارتباطی کودکان مبتلا به اختلال طیف اوتیسم بود. پژوهش حاضر، از نوع پژوهش-های نیمه آزمایشی بهصورت پیش آزمون- پس آزمون با گروه آزمایش و گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل کودکان دارای اختلال طیف اوتیسم در شرق گیلان بودند که به مراکز توانبخشی شهرستان های لاهیجان، لنگرود و رودسر مراجعه کردند و از این تعداد 30 نفر با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند و در دو گروه آزمایش و گروه کنترل قرار گرفتند. جهت گردآوری اطلاعات از مقیاس درجهبندی اوتیسم (GARS-3، گیلیام؛ 2014) استفاده گردید. کودکان در گروه قصه درمانی طی8 جلسه 60 دقیقه ای (هفته ای یکبار) تحت درمان قرار گرفتند و گروه کنترل درمانی دریافت نکرد. در مرحله پیشآزمون و پسآزمون، مقیاس درجهبندی اوتیسم (GARS-3، گیلیام؛ 2014) توسط والدین کودکان کامل شد. دادههای بدست آمده با آزمون تحلیل کوواریانس در محیط نرم افزاری spss نسخه 26 در سطح معناداری 05/0 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته ها نشان داد قصه درمانی در بهبود مهارتهای ارتباطی کودکان مبتلا به اختلال طیف اوتیسم موثر است (05/0>p). در این راستا می توان نتیجه از روش قصه درمانی در بهبود مشکلات ارتباطی کودکان دارای اختلال طیف اتیسم می توان استفاده کرد.
مقاله پژوهشی
پرخاشگری
سید امید ستوده ناورودی؛ المیرا پورحشمتی؛ فاطمه پورآقا
دوره 2، شماره 2 ، شهریور 1404
چکیده
این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی آموزش مهارت های همدلی بر کاهش خشم و بهبود روابط با همسالان در دانش آموزان دختر مقطع متوسطه اول دارای سابقه پرخاشگری انجام شد. روش این پژوهش نیمه آزمایشی همراه با پیش آزمون و پس آزمون و گروه کنترل بود. جامعه آماری آن شامل کلیه دانش آموزان دختر مقطع متوسطه اول شهر آستانه اشرفیه در مدارس دولتی و در سال تحصیلی ...
بیشتر
این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی آموزش مهارت های همدلی بر کاهش خشم و بهبود روابط با همسالان در دانش آموزان دختر مقطع متوسطه اول دارای سابقه پرخاشگری انجام شد. روش این پژوهش نیمه آزمایشی همراه با پیش آزمون و پس آزمون و گروه کنترل بود. جامعه آماری آن شامل کلیه دانش آموزان دختر مقطع متوسطه اول شهر آستانه اشرفیه در مدارس دولتی و در سال تحصیلی 1403-1404 بود. حجم نمونه 20 نفر(10نفر ازمایش و 10 نفرکنترل) که با توجه به ملاک های ورود به پژوهشبه صورت هدفمند انتخاب و با استفاده از پرسشنامه های پرخاشگری باس و پری(1992) و روابط بین همسالان هادسون(1997) در طی دو مرحله(پیش آزمون و پس آزمون) مورد بررسی قرار گرفتند. برای گروه آزمایش 10 جلسه آموزش مهارت های همدلی اجرا و گروه کنترل در انتظار آموزش قرار گرفت. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از شیوه های آمار توصیفی(میانگین و انحراف معیار و فراوانی و درصد) و جهت بررسی فرضیه های پژوهش از تحلیل کوواریانس با استفاده از نرم افزار آماری spss ویرایش 26 استفاده شد. یافته ها نشان داد که آموزش مهارت های همدلی بر کاهش ابعاد پرخاشگری(فیزیکی، کلامی، خشم خصومت) و نمره کل آن و نیز بر بهبود کیفیت روابط با هم سالان موثر است. در نتیجه می توان بیان کرد برخورداری از مهارت همدلی می تواند علاوه بر افزایش کیفیت دوستی زمینه مدیریت خشم و کاهش رفتارهای پرخاشگرانه در دوران نوجوانی را افزایش دهد.کلید واژه ها: آموزش مهارت های همدلی، پرخاشگری، روابط با هم سالان، دانش آموزان دختر
مقاله پژوهشی
نوجوان
مهناز شهبازپور؛ سیده مریم موسوی؛ سامره اسدیمجره
دوره 2، شماره 2 ، شهریور 1404
چکیده
هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی درمان چندسیستمی بر واکنشپذیری بینفردی در نوجوانان دارای رفتارهای جامعهستیز بود. این پژوهش از نوع نیمهآزمایشی با طرح پیشآزمون، پسآزمون و پیگیری دو ماهه و با استفاده از گروه آزمایش و کنترل انجام شد. جامعه آماری شامل دانشآموزان چهار مدارس دولتی دخترانه شهر کرج در سال ۱۴۰۳-۱۴۰۲ بود. تعداد ۵۲۰ دانشآموز ...
بیشتر
هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی درمان چندسیستمی بر واکنشپذیری بینفردی در نوجوانان دارای رفتارهای جامعهستیز بود. این پژوهش از نوع نیمهآزمایشی با طرح پیشآزمون، پسآزمون و پیگیری دو ماهه و با استفاده از گروه آزمایش و کنترل انجام شد. جامعه آماری شامل دانشآموزان چهار مدارس دولتی دخترانه شهر کرج در سال ۱۴۰۳-۱۴۰۲ بود. تعداد ۵۲۰ دانشآموز دهم و یازدهم، ۲۰ نفر که براساس مقیاس خودسنجی جامعهستیزی لونسون (1995) دارای رفتارهای جامعهستیز شناخته شدند و با استفاده از روش نمونهگیری بهصورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل (هر گروه ۱۰ نفر) جایدهی شدند. ابزار گردآوری پرسشنامه واکنشپذیری بینفردی (DIRQ، دیویس، ۱۹۸۳) بود. گروه آزمایش طی ۱۲ جلسه ۹۰ دقیقهای تحت درمان گرفت و گروه کنترل درمانی دریافت نکرد. یک هفته قبل و بعد مداخله پیشآزمون و پسآزمون و دو ماه بعد آزمون پیگیری اجرا شد. دادهها با تحلیل واریانس آمیخته و آزمون تعقیبی بونفرونی در نرمافزار SPSS نسخه ۲۷ تجزیه و تحلیل گردید. نتایج نشان داد که درمان چندسیستمی در افزایش واکنشپذیری بینفردی مؤثر بوده است (P<0.05). همچنین این درمان بر خردهمقیاسهای پریشانی شخصی و خیالپردازی بهبود معناداری ایجاد کرد، در حالیکه در خردهمقیاسهای دیدگاهگیری و همدلی تغییر معناداری نشد. علاوه بر این، اثرات درمان در طول دوره پیگیری پایدار باقی ماند. یافتههای این مطالعه نشان میدهد درمان چندسیستمی میتواند بهعنوان یک مداخله کارآمد برای ارتقای واکنشپذیری بینفردی و کاهش مشکلات اجتماعی و روانشناختی نوجوانان دارای رفتارهای جامعهستیز به کار گرفته شود و همچنین مکملی ارزشمند برای سایر رویکردهای پیشگیرانه و درمانی باشد.
مقاله پژوهشی
مطالعات اثربخشی
علی عموزاده لیچائی؛ رقیه کریمی لیچاهی؛ مائده منصورپور
دوره 2، شماره 2 ، شهریور 1404
چکیده
پژوهش حاضر با هدف بررسی تاثیر برنامه آموزش یادگیری اجتماعی هیجانی بر خودپنداره کودکان نارساخوان انجام شد. طرح پژوهش حاضر آزمایشی از نوع پیش آزمون – پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی دانش آموزان نارساخوان پایه سوم تا ششم ابتدایی شهر رشت در سال 1397 بود که از این میان نمونه ای به حجم 20 نفر به شیوه نمونه گیری در دسترس ...
بیشتر
پژوهش حاضر با هدف بررسی تاثیر برنامه آموزش یادگیری اجتماعی هیجانی بر خودپنداره کودکان نارساخوان انجام شد. طرح پژوهش حاضر آزمایشی از نوع پیش آزمون – پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی دانش آموزان نارساخوان پایه سوم تا ششم ابتدایی شهر رشت در سال 1397 بود که از این میان نمونه ای به حجم 20 نفر به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب و به طور مساوی و تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه جایگماری شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه های خودپنداره، نارساخوانی نما ، مقیاس هوشی وکسلر کودکان استفاده شد. برنامه آموزش یادگیری اجتماعی هیجانی در طول شش جلسه و به مدت یک ماه بر روی گروه آزمایش اجرا شد.نتایج تحلیل کواریانس نشان داد که آموزش یادگیری هیجانی اجتماعی بر تمامی مولفه های خودپنداره به طور معناداری موثر بوده است (٠٫٠٠١p<).با توجه به نتایج پژوهش حاضر، آموزش برنامه یادگیری اجتماعی هیجانی موجب بهبود خودپنداره در کودکان نارساخوان شده است.